عاشقانه
نوشته شده توسط : admin


حرفی ندارم برای گفتن،راهی ندارم برای ماندن...

 
شوقی ندارم برای از عشق نوشتن،جایی ندارم برای رفتن!

 
اینگونه باید بمانم،بسوزم و بسازم با این عشق خیالی!

 
عشقی که آخرش پیداست،زندگی با تو یک رویاست !

 
تقصیر قلبم بود که عاشق شدم تا چشم بر روی هم گذاشتم دیدم که اسیرم!

 
اسیر قلبی که باور نمیکند مرا،حس نمیکند مرا در لحظه های تنهایی اش!

 
هنگام گفتن درد دلهایم صدای مرا نمیشنوی،هنگام اشک ریختن،

 
گونه خیس مرا نمیبینی!

 
تو آرزوهایی را در دلت داری،افسوس که من جایی در آرزوهایت ندارم !

 
حرفی ندارم برای گفتن،راهی ندارم برای ماندن...

 
ماندنم بیهوده است،رفتنم محال و این است یک زندگی پر از عذاب!

 
تحمل میکنم این عذاب را،منتظرت میمانم....

 
مرا باور کن ای عشق،نگذار در خیالم با تو باشم...

 
بگذار همیشه عاشق تو باشم...

به حقیقت این عشق ایمان داشته باش و دوست داشتنم را باور کن...





:: بازدید از این مطلب : 521
|
امتیاز مطلب : 173
|
تعداد امتیازدهندگان : 55
|
مجموع امتیاز : 55
تاریخ انتشار : 5 تير 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: